Maybe we could be a symphony

امروز هوا سفید بود. همون هوایی که وقتی پاییز میاد اینجا، اکثر روزها رو بی روح میکنه و من بهش میگم هوای سفید. چون همه جا روشنه ولی انگار نور نیست. همه جا رنگ پریده است ولی برف نیست. پرده رو که میکشی اتاق نه روشن میشه نه تاریک. یه حالِ معلقی داره.

ولی خب، بد هم نبود. یه حسِ..صلح آمیز و آروم داشت. یکم نسیم می وزید، یکم اتاقمو خنک میکرد، یکم به کهنه شدن غم ها کمک می کرد.

می گفت، چه هوای دلگیر قشنگی داره امروز :)

Maybe we could be a symphony...

خب من هر وقت که چشمم میفته به اون کوله پشتی سرمه ای عزیز که چهار سال همراهم بود و باهام راهنمایی و دبیرستان رفت و فوق العاده راحت بود و این آخرا روش هم پر از پیکسل های خوشگل بود و حتی یکعالمه سفر هم ه Maybe we could be a symphony...

بسلامتی یه مدت گذشت و حالا دیگه حوصله این قالبو ندارم :|  ولی کی حال داره یعالمه بگرده دنبال یه قالب مینیمال سفید خوشگل که خیلیم ساده نباشه و به درد توییت نویسی هم بخوره.

بعضیا چجوری چند سال با یه قالب میمونن O__o

Maybe we could be a symphony...

از لحاظ روانی احتیاج دارم یکم از اون داستانای کوتاه سلینجر رو بخونم و چایی بخورم و یه موسیقی بیکلام هم پخش بشه در حالیکه بارون هم داره آروم می باره.

Maybe we could be a symphony...

Congratulations, you've been

Pretending to be human

...So well

Angel_Finneas

 

( در خانه رژه رفته و میخواند کانگرَجولیشنز... =))

Maybe we could be a symphony...

روی شیشه ی پشتی ماشینش نوشته بود: I will see you on the dark side of the moon

:)

Maybe we could be a symphony...

I'd climb every mountain

and swim every ocean

just to be with you

and fix what I've broken

 

You are the reason_Calum Scott

 

+مرسی از مسئول انتخاب موسیقیِ خوش سلیقه ی اون رستوران که اینو پخش کرد و گذاشت روی ریپیت تا من قشنگ حفظش بشم و بدو بیام خونه تا سرچش کنم =))

+ آهنگای قفلیم دارن زیاد میشن *~*

Maybe we could be a symphony...